﴿حـقـیـقـت؟!|𝐃𝐢𝐚𝐧﴾
روزا دارن یکی یکی میرن، سلولای قلبم کم کم میمیرن،
رفتن اونایی که گفتن نمیرن، میفهمی آدما همه به هم
شبیهن، حتی اون خوباشون بدتر از بقین، گفتی نه اینا
که دروغ نمیگن دروغه بگی یکی مث بقین، ولی دیدی همه همینن، هرکاریم کنی که چیزی به دل نگیرن، اخرش
همینام میرن، کاری میکنن بشه صبرش تموم آدمی که چیزی بیشتر از صبرش نبود، قلبتو دیگه قبرشو کندن آدمایی که هر روز هفت رنگن، چیز ی ب اسم نفس اخرم نموند، ولی یروز صبح میاد تموم میشه همه ی سختیا، ولی شاید اخرش یجوری شه
که بگی شاید قسمت نبود،شاید آخرش این بود شاید هرچی رفتیم جلو مجبور شدیم بگیم خبری نبود، بدتر از کسی که مچ دستش کبوده آدمیه که چیزی از قلبش نمونده، اونی که الان دور از بقیس، کسی حواسش نیست وقتی هست،اونی که به فکر بقیه بود مسیر قلبش میخوره ب بن بست، شاید نفهمی ولی زندگی اینه، کسی جوون نیست اونم از داخل پیره، چیزی نبوده تو عمرش نبینه چیزی نموند تو چشمای بقیه، خوشحالی ی اسباب بازی سمی عه، ولی یاد بگیر ابزار باشی شاید دیگه لازم نباشه تنها باشی، اینجا میخوانت واسه اینکه دستیار باشی، شاید اینجا شهر اشغالای رنگی نیست کافیه همینکه براشون ی دونه ابزار باشی، اخرش بازم زندگی اینه، هزار تا چیز هست که بکنه پیرت، اگه نفهمیم بازم همینه، میره اونی که گفتی نمیره،قلب نمیشکنه ولی یروز میمیره، اخرش حقیقت اینه.. .
رفتن اونایی که گفتن نمیرن، میفهمی آدما همه به هم
شبیهن، حتی اون خوباشون بدتر از بقین، گفتی نه اینا
که دروغ نمیگن دروغه بگی یکی مث بقین، ولی دیدی همه همینن، هرکاریم کنی که چیزی به دل نگیرن، اخرش
همینام میرن، کاری میکنن بشه صبرش تموم آدمی که چیزی بیشتر از صبرش نبود، قلبتو دیگه قبرشو کندن آدمایی که هر روز هفت رنگن، چیز ی ب اسم نفس اخرم نموند، ولی یروز صبح میاد تموم میشه همه ی سختیا، ولی شاید اخرش یجوری شه
که بگی شاید قسمت نبود،شاید آخرش این بود شاید هرچی رفتیم جلو مجبور شدیم بگیم خبری نبود، بدتر از کسی که مچ دستش کبوده آدمیه که چیزی از قلبش نمونده، اونی که الان دور از بقیس، کسی حواسش نیست وقتی هست،اونی که به فکر بقیه بود مسیر قلبش میخوره ب بن بست، شاید نفهمی ولی زندگی اینه، کسی جوون نیست اونم از داخل پیره، چیزی نبوده تو عمرش نبینه چیزی نموند تو چشمای بقیه، خوشحالی ی اسباب بازی سمی عه، ولی یاد بگیر ابزار باشی شاید دیگه لازم نباشه تنها باشی، اینجا میخوانت واسه اینکه دستیار باشی، شاید اینجا شهر اشغالای رنگی نیست کافیه همینکه براشون ی دونه ابزار باشی، اخرش بازم زندگی اینه، هزار تا چیز هست که بکنه پیرت، اگه نفهمیم بازم همینه، میره اونی که گفتی نمیره،قلب نمیشکنه ولی یروز میمیره، اخرش حقیقت اینه.. .
- ۳.۶k
- ۲۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط